کد مطلب:33022
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:6
چگونه بايد به وجود خدا يقين پيدا كرد زيرا استدلال گرچه راه سخن را مي بندد امّا هميشه يقين آور نيست؟!
ما دو گونه شناخت نسبت به خدا داريم . يكي حصولي كه همان شناخت عقلي و استدلالي است . شناخت هاي عقلاني هميشه شناختي كلّي است نتيجه اين شناخت اين مي شود كه : يكي هست كه جهان را آفريده امّا غايب است و دل انسان با او آشنا نيست او را نمي يابد يك موجودي هست كه اين جهان را آفريده و آن را تدبير مي كند . - البته شناخت عقلي يقيني است . امّا اگر انسان تدريجاً تعلّقات خودش را از غير خدا قطع بكند و دلبستگي به غير خدا نداشته باشد . در ميان جامعه باشد و در ميان مردم امارش فقط با خدا باشد به جايي مي رسد كه حضرت اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) مي فرمايد : « ماكُنتَ اَعبُدُ رَبّاً لَم اَرَه ؛ پروردگاري را كه نبينم نمي پرستم » .
{P - اصول كافي ، ج 1 ، ص 98 . P}
هنگام پرستش رابطه قلبي خود با خدا را مي يابد براي چنين شخصي وجود خدا مسئله نيست . دليلي براي وجود خدا نمي طلبد آيا هيچ كس براي وجود خود دنبال دليلي مي گردد؟ هرگز . زيرا خود را با علم حضوري مي يابد كسي هم كه خدا را بيابد رابطه وجودي خود را با خدا با علم حضوري درك مي كند .
اينجاست كه چنين كسي مي گويد : « بِكَ عَرفتُكَ ؛ ترا با خودت شناختم » . در دعاي ابوحمزه مي خوانيم كه حضرت سجاد ( عليه السلام ) در پيشگاه خداوند عرض مي كند : « . . . بك عرفتُكَ وَ اَنْتَ رَلَلْتَني عليك ؛ خدايا من ترا با خودت شناختم » . و اين گونه شناخت و موفت شناخت حضوري است كه بسيار ارزشمندتر از شناخت حصولي است .
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.